دخترکمدخترکم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

برای کسی که وجودش پر از خوبی هاست

واکسن یکسالگی...

خوب از اونجايى كه زمان خيلى زود ميگذره ، اين ٦ ماه بدون واكسن هم خيلى تند گذشت و دوباره مجبور بوديم به تن دختركمون و بديم به اين موجودات ريز موذی مريض كن  ٢١ كه جمعه بود و جشن تولد ، ميخواستيم چهارشنبه هفته بعدش بريم كه ، چون مامان براى پنجشنبه بعد از ساليان سال با دوستاش قرار داشت ، افتاد براى هفته بعدترش   شنبه ٢٩ شهريور رفتيم مركز بهداشت ، قد و وزنت و كه چك نكردن ، اولش يه خانومه گفت مگه يكسالش نيست ، خوب ديگه لازم نيست و وقتى من پيگير شدم يكى ديگشون گفت چون اينجا پرونده نداره ما انجام نميديم  مسخره ها دفعه قبل هم براى واكسن ٦ ماهگى همينجا برده بودمت و پرونده هم نداشتى ، قد و وزنت و چک کرده بودن ، حالا ...
29 شهريور 1393

عکس های آتلیه عروس کوچولوی مامان

    البته عکسا بیشتر از ایناست که همه شون رو دیوارای خونمون بهمون چشمک میزنن ، اما دوست داشتم این دوتا هم به یادگار توی وبت باشن پینوشت : عکسها کار آتلیه فوتو نی نی هستن که فوق العاده از کارشون راضی بودم و براشون آرزوی موفقیت میکنم ...
24 شهريور 1393

جشن تولد یک سالگی بهارم

تولدت  مبارك  تولدت مبارك عروس كوچولوى ناز مامان                                                            روزگار چرخيد و چرخيد و چرخيد ... تا دوباره ٢١ شهريور تكرار بشه ، هرچند كه اين روز براى من زيباترين روز زندگيمه و دوست داشتم يه عالمه ٢١ شهريور توى يك سال داشته باشم  اين دفعه تدركات تولدت و از دو، سه هفته قبل شروع كردم تا به همه برنامه هامون برسم ، اما هى دل غافل كه كارا انقدر زيادن كه باز هم محتاج نيرو هاى امدادى مهربونمون شديم ...
22 شهريور 1393

دوازده ماهگی

  دخترمون دد ددرى شده حسسسسابى ، هركى بخواد از در بره بيرون آويزونش ميشه و تا هر خانومى روسرى و شال سرش ميكنه با صداى بلند ذوق ميكنه ، ماشالله  تو اين يه سال زندگيش همه جا هم رفته ، مخابرات ، دفترخونه و پاساژ و فروشگاه و ...  اما تا حالا فقط پشت سر بابايى كه صبح ها ميره سر كار گريه ميكنه ( مثل اينكه زرنگ خانوم ميدونه تنها كسى كه نميبرتش همون بابايى هست )    اولين كلمه زندگيت هم شد همون " دد دد " كه با تاكيد فروان و محكم ميگيش     اين ماه عصرها كه يه كم هوا خنك تر ميشد ميبردمت پارك بابا هم از سر كار ميومد پارك و باهم برميگشتيم خونه ، عاشق سرسره هستى و وقتى سر ميخورى ...
21 شهريور 1393
1